خلاصه داستان: داستان سریال نام من فرح است درباره یک زن ایرانی به نام فرح است. فرح (دمت اوزدمیر) یک زن 28 ساله ایرانی است که با پسر 6 سالهاش زندگی مشترک دارد. او 6 سال است که به طور غیرقانونی در استانبول زندگی میکند. فرح هنگام فرار از ایران به فرانسه، پس از پی بردن به بارداری خود در استانبول میماند و به عنوان یک فراری در استانبول زندگی میکند. او با وجود اینکه دارای مدرک دانشکده پزشکی از دانشگاه ایرانیان است، نمیتواند شغل خود را انجام دهد و به عنوان نظافتچی در استانبول کار میکند و برای حمایت از پسرش دست به هر کاری میزند.
خلاصه داستان: لیست پرواز ماجرای مسافران پروازی است که ناپدید می شود و همه تصور می کنند که آنها مرده اند. وقتی مسافران بعد از پنج سال به زندگی عادی برمیگردند متوجه تغیراتی می شوند، آنها صداهایی می شنوند و تصاویری میبینند که آنها را راهنمایی میکند، خیلی زود راز بزرگی را کشف می کنند.
خلاصه داستان: سریال «قهرمان» روایت گر داستان زندگی بوکسور جوانی به اسم «کافکاس» است که درست زمانی که داشت آینده ی درخشانش را رقم میزد، دچار مشکلاتی در زندگی اش میشود و ناچارا با رینگ بوکس خداحافظی میکند. اما پس از گذشت چندین سال، او دوباره به خاطر پسرش «گونش» به رینگ مسابقات برمیگردد.
خلاصه داستان: داستان سریال درباره شخصی است که فرصتی دارد با یک هویت دروغین زندگی عالی را تجربه کند و از زندگی لذت ببرد. باید دید آیا او میتواند از این شانس و فرصتی که نصیبش شده است استفاده کند یا این که نمیتواند از آن بهره ببرد و این فرصت از دوست او خواهد رفت. تنها چیزی که در پایان برای او میماند حسرت بیاندازه است که چرا فرصتش را از دست داده!
فرصتهایی هستند که ممکن است بدون اینکه تلاشی برایشان کرده باشیم آنها در اختیار ما قرار بگیرند. سریال درباره شخصی است که فرصتی دارد با یک هویت دروغین زندگی عالی را تجربه کند و از زندگی لذت ببرد.
باید دید آیا او میتواند از این شانس و فرصتی که نصیبش شده است استفاده کند یا این که نمیتواند از آن بهره ببرد و این فرصت از دوست او خواهد رفت. تنها چیزی که در پایان برای او میماند حسرت بیاندازه است که چرا فرصتش را از دست داده!
خلاصه داستان: سریال در مورد یک خانواده خوب و آرام است که در حومه شهر زندگی می کنند
سه خواهر و یک برادر به همراه پدر و مادرشان در زیر یک سقف زندگی می کنند که ناگهان روزی پسری جوان وارد این خانواده شده و ادعا می کند که فرزند این خانواده است …
خلاصه داستان: زینب دختر جوانی است که همراه پدر و عمهاش زندگی میکند. او وقتی برای اولین بار عاشق میشود تصمیم میگیرد همه زندگیاش را وقف این عشق بکند و همراه عشقاش به آمریکا مهاجرت میکند و خانوادهاش را ترک میکند بدون اینکه به آنها اطلاع بدهد. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرفت اما وقتی میفهمد که باردار شده است زندگیاش زیر و رو میشود؛ چرا که دوست پسرش آمادگی پدر شدن ندارد و با این اتفاق زینب را ترک میکند. زینب تصمیم میگیرد که فرزندش را خودش به تنهایی بزرگ کند و فکر میکند توانایی تحمل چالشهای زندگی را دارد؛ اما بعد از تولد بچه و تجربه سختیهای زندگی یک مادر که به تنهایی باید کار کند و فرزندش را از آب و گل دربیاورد، تصمیم میگیرد که به ترکیه برگردد. زینب بعد از بازگشت به ترکیه و مواجه شدن با عشق سابق خود با چالش های جدید و بزرگتری در زندگی روبه رو میشود که حال باید با آنها مقابله کند…
خلاصه داستان: استان سریال کبوتر درباره یک خانواده ترکیه ای است. پدر خانواده به نام اوستا بدیر بعد از 15 سال زندان تازه آزاد شده است. او متهم به قتل بوده البته واقعا قاتل نیست و قتل را برادر خودش با همدستی برادرزن مقتول انجام داده اند اما این موضوع رازی است که کسی از آن اطلاع ندارد. بدیر حالا که آزاد شده می خواهد زندگی اش را از نو بسازد و کارگاهی را که قبلا داشت دوباره فعال کند.
خلاصه داستان: قدیر، عمر، آسیه و امل، چهار خواهر و برادر که بشدت بهم وابسته هستند طی ماجراهایی هم پدر و هم مادر خودشون رو از دست میدن. در این دنیای به این بزرگی جز پناه بردن به همدیگه هیچ کاری نمیتونستن بکنن و هیچکسی نبود که ازشون حمایت کنه. تا این که درهای دانشکده ای که عاکف(کسی که مسبب تمام این اتفاقات بود) رئیسش بود به روی اون ها باز شد. درهای دنیایی که ثروتمند و فقیر، مظلوم و ظالم راه هایشان با هم تلاقی میکرد. در این بین قدیر تنها تلاشش این بود که از برادر و خواهرانش محافظت کند و آن ها را یکجا نگه دارد…
خلاصه داستان: داستان سریال حلقه در مورد یک سازمان مافیایی است که تمام کارهای غیرقانونی ترکیه را کنترل می کنند. آنها از قدرت گرفتن یکی از اعضایشان واهمه دارند. برای همین اگر یکی از اعضا قدرت بگیرد، او را از میان بر می دارند. دو جوان به اسم کاعان و جهانگیر وارد یک عملیات انتقام بزرگ می شوند و ...