خلاصه داستان: سریال در مورد یک خانواده خوب و آرام است که در حومه شهر زندگی می کنند
سه خواهر و یک برادر به همراه پدر و مادرشان در زیر یک سقف زندگی می کنند که ناگهان روزی پسری جوان وارد این خانواده شده و ادعا می کند که فرزند این خانواده است …
خلاصه داستان: شریفه شخصی پارانویدی؛ اما باهوش است. او گمان میکند که خویشاوندانش در بیروت قصد دارند زمینش در آنجا را بدزدند. او برای اثبات و صحت این حدس از مصر به لبنان سفر میکند تا حقیقت را کشف کند.
خلاصه داستان: داستان خانواده ای متوسط که می خواهند وارد قشر پولدار و سطح بالا شوند.
چنگیز اوزپاموک، مالک اوزپاموک تکستیل، پسرش اوزان را از مدیر کلی برکنار می کند و «یاشار یوکسل» را که در پایین ترین سطح شرکت مشغول است را به عنوان مدیر کل شرکت انتخاب می کند
اوزان اخراج شده ویلای مدیر کل را تخلیه می کند و یاشار با خانواده اش که در یک خانه منطقه فقیر نشین زندگی می کردند، به این ویلا نقل مکان کرده و حالا عضوی از جامعه پولدارها هستند
خلاصه داستان: سالها پیش در زمان جنگ جهنی دوم، پدربزرگ خلبان نظامی بود اما امروز او متاسفانه مبتلا به آلزایمر شده است. وقتی خانوادهاش دیگر نمیتوانند از او مراقبت کنند او به خانهی سالمندان «Twilight Towers» فرستاده میشود.
از طرف دیگر خانم «دندی» با انگیزههای شخصی به خانهی سالمندان میرود تا شاید بتواند به پدربزرگ کمک کند، و حالا موفقیت او در این کار بستگی به پدربزرگ و نوهاش، «جک»، دارد.
اگر آنها موفق نشوند پدربزرگ را نجات دهند، عواقب خوبی نخواهد داشت، اما اگر موفق شوند، به پدربزرگ فرصت دیگری خواهند داد تا با پرواز با هواپیمای محبوبش، «اسپیت فایر»، گذشته را به یاد آورد.
این داستان در اصل یک کتاب کودکان، نوشتهی «دیوید ویلیامز» است که حالا به شکل فیلم درآمده و نویسندهی داستان هم شخصا هم در این فیلم بازی میکند.
خلاصه داستان: این فیلم به ماجرای مهاجرت غیرقانونی یک زوج جوان افغانستانی به نام های گل ممد و گل نساء به ایران می پردازد که در یکی از کورههای آجرپزی مشغول به کار میشوند و زندگی آنها به واسطه اتفاقاتی که برای شان رخ می دهد، دستخوش تغییر و تحولاتی میشود.
خلاصه داستان: سریال داستان زندگی Michelle Simms است. او قبلا یک رقاص باله بوده، ولی الان به عنوان یک رقاصه در لاس وگاس کار میکند. با دیدن بن بست در زندگیاش، تصمیم میگیرد به درخواست ازدواج خواستگار سمجش جواب مثبت بدهد و با او به شهرشان نقل مکان میکند. در آنجا با مادر شوهرش به حرفه مربیگری رقص در آکادمی شهر Paradise مشغول میشود و…