خلاصه داستان: مرد جوانی که در استانبول مدرن زندگی می کند پیوندهای خود را با یک نظم پنهانی باستانی کشف می کند و تلاش می کند تا شهر را از دست دشمن جاودان نجات دهد.
خلاصه داستان: س از مرگ پدر و مادر سانی، ویولت و کلاوس، سرپرستی آن ها به Count Olaf یکی از خویشاوندان آن ها می رسد. مردی شرور که در پی ثروت بچه ها است او با اصرار عجیبی بر قانونی بودن تصرف ثروت آن ها در پی ازدواج با ویولت است، کسی که در پایان 18 سالگی به ثروت هنگفتی خواهد رسید…
خلاصه داستان: این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…
خلاصه داستان: سریال آب های شمالی ، پاتریک سامنر در واقع یک پزشک کاملا با تجربه در ارتش می باشد که در زمان جنگ سختی هایی بسیار کشیده است . حال وی قصد دارد که تو جزع خدمه یک کشتی که برای شکار نهنگ معمولا وارد آب ها می شود بشود . در این کشتی هنری که یک شکارچی بی رحم در کارش است و بسیار به حرفه ای خود علاقه دارد با او آشنا می شود ....
خلاصه داستان: سریال «پرفروغ ها» در ژانر تاریخی محصول سال 2020 است. این سریال براساس رمانی به همین نام ساخته شده که BBC تولید آن را برعهده دارد. سریال پرفروغ ها در جزیره جنوبی نیوزلند در قرن نوزدهم جریان دارد که ماجرای رازآلود جویندگان طلا در آن سال ها را روایت می کند.
خلاصه داستان: مونارک: میراث هیولاها؛ سریالی هیولایی محصول شبکه اپل تی وی پلاس است. پس از نبرد میان گودزیلا و تایتانها که به دنیا حقیقت تکاندهنده واقعی بودن هیولاها را اثبات کرد، یک خواهر و برادر راه پدر خود را دنبال میکنند تا ارتباط خانواده خود را با سازمانی مخفی معروف به مونارک کشف کنند اما…
خلاصه داستان: فاطمه (فخری خوروش) و پوران (پوران)، دو زن بیوه، در باغ وحش با هم آشنا می شوند و پوران از فاطمه می خواهد که در خانة او و در کنار هم زندگی کنند. پوران در مؤسسه ای ماشین نویس است و در خانه با دستگاه بافندگی می کند. احمد (ایرج قادری) به او علاقه دارد و با دریافت بورسیه ای از طرف شرکت به خارج می رود، و پوران خوانندة رادیو می شود. سال ها می گذرد و دختران فاطمه و پوران بزرگ می شوند. کبری (سپیده)، که نام سوزی را بر خود گذاشته، از این که مادرش کلفت است ناراضی است و لی لی (آتش) از این که مادرش وقت خود را در رادیو می گذراند دل تنگ است. سوزی دوستی به نام فرهاد دارد؛ اما فرهاد او را به این بهانه که مادرش کلفت است از خود می راند. احمد از سفر باز می گردد و از پوران خواستگاری می کند، در حالی که لی لی هم به او علاقه مند است. پوران برای خاطر دخترش به احمد پاسخ منفی می دهد؛ اما لی لی نمی پذیرد. فاطمه بیمار می شود، و احمد به فرهاد به جهت برخوردش نسبت به کبری اعتراض می کند و او را مجاب می کند که با کبری ازدواج کند. احمد کبری را به بالین مادرش می رساند؛ اما فاطمه قبل از رسیدن دخترش جان می دهد.