خلاصه داستان: در گویانیا ، برادران دوقلوی کریستین و کریستوفر به دنیا می آیند، مادر خود را در زایمان از دست می دهند و با پدرشان ارنانی می مانند که به دلیل موقعیتش، قبول می کند یکی از فرزندانش را به زوج ثروتمندی از ریودوژانیرو بدهد و این جدایی را رقم می زند . هر دو دوقلو وقتی به یک سالگی می رسند. کریستین به یک یتیم خانه فرستاده می شود، در حالی که کریستوفر توسط والدین خوانده اش به رناتو تغییر نام می دهد. هر دو بی خبر از وجود یکدیگر بزرگ می شوند. وقتی آنها رو در رو می شوند، زندگی کریستین به طرز ناامیدکننده ای تغییر می کند.
خلاصه داستان: در نیمه اول قرن بیستم، خانم لولا تلاش می کند تا اعضای خانواده اش را در مواجهه با مشکلات مالی کنار هم نگه دارد. لولا که با جولیو ازدواج کرده و مادر چهار فرزند است، زنی قوی و جلوتر از زمان خود است.